تحقیقاتی برای حمایت از زوج درمانی در موارد خیانت به همسر:
تحقیقات تجربی در زمینه خیانت به همسر محدود است.( بلو و هارتنت 2005). خیانت زناشویی تنها به عنوان مشکلی که زوجین با آن به کلینیک‌ها مراجعه کنند نیست، بلکه نحوه درمان روی نتیجه‌ی درمان بشدت تاثیرگذار است.( آتکینز – الدریج – کریستنسن -2005). تحقیقی که آتکینز و همکاران در 2005 انجام دادند یکی از معدود تحقیقات تجربیست که برای ارزیابی کارایی زوج درمانی در افرادی که مورد خیانت زناشویی واقع شده‌اند، انجام شده است.
فرضیه اولیه تحقیق برآن بود که زوجینی که مورد خیانت زناشویی واقع شده‌اند در شروع کار درمانی بیشتر تشویش خاطر داشته و نسبت به زوجینی که این مشکل را ندارند سیر درمان آنها آهسته تر خواهد بود.
مطالعه شامل 134 زوج با مشکل این چنینی بود که به طور تصادفی در دو گروه زوج درمانی به روش درمان سنتی یا در گروه درمان جمعی قرار داده شدند.
19 تا از زوجین زیر گروه مواردی بودند که دکتر درمانگر خیانت به همسر را در مورد آنها مشخص کرده بود.
زوجین قبل از شروع به کار درمانی، در هفته 13 روند درمان، در هفته 26 درمان و در آخرین جلسه درمان مورد بررسی قرار گرفتند.
درمانگر اطلاعات مربوط به آنها را در پرسشنامه‌ی خیانت به همسر وارد کرد.( آتکینز و همکاران – 2005 – صفحه 145). یک مورد محدود می‌شد به خیانت به احساسات همسر، در حالیکه در 18 مورد دیگر برخورد‌های فیزیکی صورت گرفته بود. دو سوم زوجین زوج درمانی برخوردی به شیوه‌ی سنتی دریافت کردند در حالیکه باقی زوجین زوج درمانی گروهی دریافت کردند. مطلبی که قابل توجه است اینکه زوجینی که مورد خیانت به همسر داشتند در پیش آزمون روند درمان سطح استرس و تنش بالاتری نسبت به سایر زوجین داشتند. یافته‌ها اذعان می‌دارد که زوج درمانی بشدت کمک کننده می‌باشد و زوجینی که به آنها خیانت شده بود و در پیش آزمون تنش بالایی را از خود نشان داده بودند به مرور در طی مراحل درمان بهبود یافتند و در پایان کار درمان دیگر قابل شناسایی نبودند از سایر افرادی که مورد خیانت به همسر واقع نشده بودند – مثل بقیه افراد دارای سلامت روانی شده بودند. استثنای این قضیه زوجینی بودند که در کل دوره درمان خیانتشان را از همسرشان مخفی نگه داشته بودند. این مطالعه نشان می‌دهد که زوج درمانی روش مهمی برای درمان مستقیم تنش ها( بعلاوه علائم افسردگی) یی است که بدنبال آسیب‌هایی که زوجین در رابطه به هم می‌زنند به وجود می‌آید.
بیچ – جوریلز و اولیری در 1985 تحقیقی انجام دادند تا به بررسی نتیجه روابط جنسی خارج چارچوب زناشویی در زوجینی که مورد درمان قرار گرفته‌اند بپردازند. کارآزمایی بالینی آنها نشان داد که زوج درمانی در افرادی که روابط جنسی خارج از چارچوب زناشویی داشته‌اند به دو دسته تقسیم می‌شوند: یا یکی از زوجین تمایلی به همکاری و کار روی رابطه‌اش ندارد یا یکی از آن دو علائمی همراه با افسردگی از خود بروز می‌دهد. اگر هریک از این دو مورد باشد روند زوج درمانی استاندارد را از پایه خراب می‌کند. یافته‌‌های آنها نشان داد که فردی که روابط خارج زناشویی داشته در معرض خطر بالاتری برای افسردگی قرار دارد. در شوهرانی که خیانت به همسر داشتند 89 درصد بیشتر از نمره میانه افسردگی به افسردگی مبتلا شدند که این امر قیاس و تضادی 46 درصدی در مقایسه با سایر مردان داشت. در زنانی که خیانت به همسر داشتند 82 درصد بیشتر از نمره میانه افسردگی به افسردگی مبتلا شدند که این امر قیاس و تضادی 48 درصدی در مقایسه با سایر زنان داشت. با وجود آنکه شوهرانی که در روابط خارج زناشویی حرکت داشتند در مقایسه با دیگر مردان مطالعه سطح افسردگی بالاتری داشتند – اما آنها الزاما شرایط و معیار‌های علائم افسردگی را نداشتند. با این وجود وقتی زنان روابطی خارج چارچوب زناشویی داشتند، 91 درصد این خانواده‌ها در مقایسه با نرخ 43 درصدی گروه دیگر افسردگی داشتند.
ادامه دارد